من را ديد و خوش حال شد با هم حرف زديم و خنديديم
او از خودش زياد نور مي داد اسمش مهتاب و خيلي
زيبا و قشنگ بود
من گفتم تو زيبا ترين هستي مهتاب من خيلي تو را
دوست دارم
تو خوش حالي منم خوش حالم كه تو را ديدم خيلي
و اتاقم نوراني شده بود
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 237
روز هفدهم ماه ربيع الاول سال 82 هجري قمري در خانه امام زين العابدين عليه السلام واقع در مدينه طفلي از صلب امام محمدباقر عليه السلام قدم به دنيا گذاشت که بعدها به اسم جعفر صادق (عليهالسلام) معروف شد.
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 294
سنگ نباش تااگر زمانه خرد ات کرد تیپاخورده ی هر بی سرپایی بشوی
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 281
- فارسی درس باران را خواندیم.
- ریاضی صفحه ی 37 را خواندیم.
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 279
جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 290
ترانه سرا: نوید قیاصی | تنظیم : کسری ایمان
باکیفیت 128
دانلود با لینک مستقیم از سرور1
دانلود با لینک مستقیم از سرور2
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 272
جهت مشاهده لیست قیمت ها و امکانات " اینجا کلیک نمایید "
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 285
انجمن خيرين كتابخانه ساز شهرستان جوانرود فعاليت رسمي خود را آغاز كرده است.
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 177
ینی اگه بنویسم به گا میرم؛اینجور وختا فقط باید پی سی رو ریست کنم وگرنه مینویسم!
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 205
نوشته اند : روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیان خویش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرو رفت. پس از آن بی درنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد، شاه پاسخ گفت:
چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد. این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملاعلی کنی امر نماید در دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد؟ از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت و گفتم بر گشتن بهتر است.
برچسب : نویسنده : naser donyayeviraneee بازدید : 218